- رای فتادن (لُ)
رای افتادن. رای کردن. عطف توجه کردن. علاقه مند شدن بکسی. نظر بکسی کردن. منظور نظر افتادن:
شهان پیشین فر همای بردندی
زبهر فال به هر کس که شان فتادی رای.
فرخی.
رجوع به رای اوفتادن شود
شهان پیشین فر همای بردندی
زبهر فال به هر کس که شان فتادی رای.
فرخی.
رجوع به رای اوفتادن شود
